بجنگ تا زنده بماني!


 

نويسنده: سعيد بي نياز




 

مستند«مبارزه براي زندگي» روايت گر مبارزه انسان ها براي زنده ماند از تولد تا مرگ
 

مستند سازها مي گويند بهتر است شروع يک مستند، ستيز بين دو تا از عناصر فيلم باشد. مثلا اگر قرار است که در مورد يک سد مستند بسايزيم، بهتر است اولين تصوير لحظه تلاقي انبوه جريان آب با توربين هاي برق باشد. آنها مي گويند اين مبارزه، مستند را دراماتيک مي کند. حالا فکر کنيد که مستند«مبارزه براي زندگي» همان طور که از اسمش برمي آيد، از اول تا آخر روايت ستيز بين زندگي و مرگ است. شايد براي همين است که از همان اول که فيلم شروع مي شود، ديگر نمي توانيد چشم از صفحه مانيتور برداريد. مستند«مبارزه براي زندگي» يک فيلم جسورانه درباره تلاش آدم ها براي زنده ماندن است.
مستندسازها براي نشان دادن اين تلاش دوربينشان را برداشته اند و برده اند به بيمارستان. قهرمان داستان هيا اين مستند آدم هايي هستند که يا به مريضي سختي مبتلا شده اند يا در معرض حادثه فجيعي بوده اند.

از خردسالي تا سالخوردگي
 

مبارزه براي زندگي، شش اپيزود دارد که دقيقا منطبق با شش دوره رشد آدميزاد است. اپيزود اول با عنوانBirth» (تولد)، همان طور که از اسمش بر مي آيد ، درباره زندگي جنيني و مشکلات احتمالي زمان تولد است. در اين بخش مي توانيد صحنه هاي خفني مثل پيچيده شدن بند ناف دور گردن جنين و يک تولد واقعي را ببينيد. چشم هاي نگران مادران باردار، بچه هايي که از همه جاي بدنشان تجهيزات پزشکي آويزان است و چهره اميدوار پزشکان وقتي که بچه ها بهبود مي يابند ، آخر اين اپيزود در حافظه تان باقي مي ماند.
نام اپيزود هاي بعدي يعني(Teenagersنوجوانان) ،Prime ofLife(عنوان جواني)،The Final Years(سال هاي پاياني) قهرمان داستان ها بزرگ تر و بزرگ تر مي شوند. نوجوان ها معمولا به خاطر هيجان جوييشان پايشان به بيمارستان باز مي شود. هميشه قبل از هر صحنه بيماري يک صحنه پرشوراما خطرناک وجود دارد که قهرمان ما در آن آسيب مي بيند. به جواني که مي رسد حالا ديگر همراهان بيمار همسران آنها هستند نه پدر و مادر. صحنه هاي عاطفي با جدال براي زندگي در هم مي آميزد. در ميانسالي و خردسالي غير از همسران ، بچه هاي بيماران هم به جمع نگران اطراف تخت افزوده مي شود.
مستند مبارزه براي زندگي مي توانست در حد يک مستند پزشکي معمولي باقي بماند اما چند تا ويژگي خاص آن را به يک مستند جذاب تبديل کرده است: اول اينکه سوژه ها واقعي هستند. ما اول با آنها آشنا مي شويم، به حرف هايشان گوش مي دهيم، حتي بخشي از زندگيشان را مي بينيم و بعد دل و روده شان را مي بينيم. تازه دل و روده شان را هم فقط به شکل واقعي نمي بينيم. تصويرهاي گرافيکي بازسازي شده از روند بيماري کاملا ما را در مورد مشکل شيرفهم مي کنند. غير از اين، جسارت فيلمسازان براي نشان دادن تصويرهايي از جراحت يا عمل پزشکي که شايد در نظر اول براي بيننده غير متخصص چندش آور به نظر بيايد، واقعا مستند را تکان دهنده کرده است. از همه اينها مهمتر اينکه مستند ساز با سوژه ا ش انساني برخورد مي کند و تا آخر کار يعني بهبودي رهايش نمي کند.
از همه اين حرف ها گذشته، اگر طاقت ديدن تصويرهاي واقعي خون و جراحت يا ديدن تصويرهاي حسرت آور تجهيزات پزشکي و رفتار پرسنل بيمارستان ان طرف آب را نداريد، اين مستند را نبينيد.
منبع: دانستنيها شماره 30